English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3423 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clew U بشکل کلاف یاگلوله نخ درامدن
pellet U بشکل گلوله دراوردن
pellet U بشکل سرگنجشکی دراوردن گلوله
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
ogive U ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
dud U منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
calve U بشکل غار درامدن جدا کردن
calved U بشکل غار درامدن جدا کردن
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
bullet-proof U ضد گلوله کردن
to round up U گلوله کردن
clew U گلوله کردن
ball U گلوله کردن
ballistics of penetration U شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
shoots U پرتاب کردن گلوله
slugs U گلوله باران کردن
spot U مشاهده کردن گلوله ها
spots U مشاهده کردن گلوله ها
slugged U گلوله باران کردن
slug U گلوله باران کردن
shoot U پرتاب کردن گلوله
shell off U گلوله باران کردن
cannonade U گلوله باران کردن
discharge U خالی کردن گلوله
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
stellify U بشکل ستاره درامدن
spindle U بشکل دوک درامدن
spindles U بشکل دوک درامدن
stabilization U برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
windage U حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
lead collision course U مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
bombarded U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombing U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard U بمباران کردن گلوله باران کردن
to wind up U کوک کردن اماده کردن گلوله
bombards U بمباران کردن گلوله باران کردن
stand-off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
bullet گلوله
shell proof U ضد گلوله
gunshots U گلوله
globes U گلوله
globe U گلوله
cannon proof U ضد گلوله
round U گلوله
fire ball U گلوله
shots U گلوله
glomerule U گلوله رگ
roundest U گلوله
rounds U گلوله ها
bullet-proof U ضد گلوله
cartridge U گلوله
cartridges U گلوله
shot U گلوله
line shot U گلوله در خط
bullets U گلوله
ball U گلوله
clues U گلوله نخ
projectile U گلوله
clue U گلوله نخ
pellet U گلوله
gunshot U گلوله
water displacement U زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
premature U عمل پیشرس پیش از وقت عمل کردن گلوله
fixed shell U گلوله متصل
rotating band U کمربند گلوله
projectile flat U سکوی گلوله
cartouch U گلوله توپ
impacts U اصابت گلوله
lead U شاقول گلوله
impact U اصابت گلوله
blobs U گلوله حباب
marble U گلوله شیشهای
gunshot U زخم گلوله
cartouche U گلوله توپ
blob U گلوله حباب
drill ammunition U گلوله مشقی
delivery U فروریختن گلوله
canon ball U گلوله توپ
cannonball U گلوله توپ
gunshots U زخم گلوله
fragments U بسک گلوله
fragmenting U بسک گلوله
marbles U گلوله شیشهای
missiles U گلوله موشک
shells U گلوله توپ
star shell U گلوله منور
star shell U گلوله نورافشان
buckshot U گلوله سربی
fireball U گلوله انفجاری
fireballs U گلوله انفجاری
base fuze U ماسوره ته گلوله
snow ball U گلوله برف
smoke round U گلوله دودانگیز
shelling U گلوله توپ
shell U گلوله توپ
bombardments U گلوله باران
missile U گلوله موشک
deliveries U پرتاب گلوله
blank cartridge U فشنگ بی گلوله
blank catridge U گلوله سلام
deliveries U فروریختن گلوله
delivery U پرتاب گلوله
sugarplum U گلوله نبات
bombardment U گلوله باران
smoke projectile U گلوله دودانگیز
single shot U گلوله منفرد
shoot U گلوله زدن
can , not observe U گلوله ناپیدا
shoot U برد گلوله
shell fragments U بسک گلوله
ballistic trajectory U خط سیربالیستیکی گلوله
shoots U گلوله زدن
cannon proof U ضد گلوله توپ
plumb U گلوله سربی
shoots U برد گلوله
shell fragments U قطعات گلوله
burst center U مرکز گلوله
shrapnel shell U گلوله انفجاری
equivalent service rounds U گلوله معادل
shoot down U با گلوله کشتن
base spray U بسکهای ته گلوله
shilleilagh U گلوله شلیلاق
shell room U انبار گلوله
shell proof U ضد نفوذ گلوله
bulletproof U ضد یا مانع گلوله
cannon shot U گلوله توپ
beehive U گلوله ضد نفر
snowballs U گلوله برف
fragment U بسک گلوله
bombarding U گلوله باران
clew U گلوله نخ گره
trial shot U گلوله ازمایشی
leads U شاقول گلوله
loading tray U سینی پر کن گلوله
cannon ball U گلوله توپ
cannon balls U گلوله توپ
live round U گلوله جنگی
shrapnel U گلوله نارنجکی
shrapnel U گلوله ضد نفر
ball U گلوله توپ
bombarded U گلوله باران
shrapnel U گلوله افشان
shrapnel U گلوله انفجاری
gilding metal U روکش گلوله
beehives U گلوله ضد نفر
gun shot U گلوله توپ
conglobate U گلوله شدن
gun stone U گلوله توپ
gunshot wound U زخم گلوله
graupel U گلوله برف
snowballing U گلوله برف
bombards U گلوله باران
snowballed U گلوله برف
number of rounds U تعداد گلوله ها
lost U گلوله ناپیدا
snowball U گلوله برف
plummet U گلوله سربی
hits U اصابت گلوله
hitting U اصابت گلوله
line of impact U خط اصابت گلوله
shaft U خدنگ گلوله
bullet-proof U پاد گلوله
plummeting U گلوله سربی
plummets U گلوله سربی
illumination round U گلوله منور
bullets U گلوله تفنگ
slugged U گلوله بی شکل
potshot U گلوله هوایی
slug U گلوله بی شکل
bullets U گلوله فشنگ
starshell U گلوله منور
center of burst U مرکزاصابت گلوله
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com